نوشته شده توسط: علی احمدی
ترکه میره تو مسابقات20سوالی شرکت کنه . بعد یه نفر بهش میگه جوابش میشه بیسکویت ولی تو اول کار نگو که تابلو نشه . خلاصه ترکه میره تویه مسابقه میپرسه یک کویته ؟ مجری میگه نه . میپرسه دوکویته ؟ مجری میگه نه . سه کویته ؟ مجری میگه نه ....... نوزده کویته ؟ مجریه میبینه سواله آخره دلش واسه ترکه میسوزه و یه راهنماییش میکنه: با چایی میخورنش . ترکه میگه :هااااااان فهمیدم , قنده
ترکه سربازیش تموم میشه وقتی کارته پایان خدمتشو میگیره , میگه ای بابا من که ازینا 4 تا دارم
ترکه یه چراغ جادو پیدا میکنه , غولش میاد بیرون میگه 2 تا آرزو بکن . ترکه میگه اولیشو یه نوشابه ی خنک بده که هیچوقت تموم نشه . غوله بهش میده . ترکه میخوره میگه به به چقدر خنک بود یکی دیگه هم بده
ترکه بسته ی 1000 تومنی میشماره 250 تومن کم میاره
ترکه زمین میخوره واسه اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره
ترکه میخواسته زیردریایی آمریکا رو توی خلیج فارس غرق کنه در میزنه فرار میکنه
ترکه با زنش دواش شده بوده و با هم حرف نمیزدند . زنه ترکه شب وقتی میره بخوابه یه یاددشت واسه ترکه میزاره که فردا منو ساعت شش بیدار کن . صبح زنه ساعت ده از خواب بیدار میشه میبینه ترکه یک یاددشت گذاشته :پاشو زنیکه ساعت ششه
ترکه از ساختمون 12 طبقه میفته پایین . مردم همه دورش جم میشن میگن چی شده ؟ میگه والا منم تازه رسیدم
ترکه خودشو دار میزنه بعد به علت ضربه ی مغزی میمره ! میرن ببینن چی شده , میفهمن خودشو با کش دار زده
ترکه دو تا بلوک سیمانیو گذاشته بوده رو دوشش داشته میبرده بالای ساختمون . صاحب کارش میگه تو که فورغون داری واسه چی میزاری رو کولت ؟ ترکه میگه اخه اون دفه که با فورغون بردم چرخش شونه هامو اذیت میکرد
به ترکه میگن 17 شهریور چه روزیه ؟ میگه فکر کنم 15 خرداد باشه