نوشته شده توسط: علی احمدی
یه روز یه ترکه می ره خواستگاری یه دختره .
بابا مامان دختره می گند ما الان نمی تونیم دخترمون به شما بدیم اون الان داره درس می خونه.
ترکه می گه عیب نداره می رم دو ساعت دیگه می ام
ترکه سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای مادرش، زیر عکسه مینویسه: «سلام بر ننم، بالایی منم
ترکه با کُت وزیر شلواری تو خونشون نشسته بوده. ازش میپرسند: واسه چی تو خونه کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد! میپرسن: پس چرا دیگه زیر شلواری پوشیدی؟! میگه: خوب شاید هم نیاد
یک روز یک ترک با پسرش در یک خونه رو میزنن وفرار میکنن صابخونه میاد بیرون می گه کره خر وایسا پسر میگه با با تو برو که من رو شناخت!
یه ترکه تو خیابون میرفته یهو میخوره زمین برایه انکه زایه نشه تا خونشون سینه خیز میره
ترکه بلال میخوره یه هفته اذان میگه...
یه روز یه ترکه یه دختره تو اتوبوس می بینه و از دختره خوشش می اید شماره اتوبوس رو ور می داره
یه ترکه با لره دعواش میشه قرار میذارن از کامپیوتر بپرسن ترکه را میدن به کامپیوتر میزند صد در صد خر. لره را میدن به کامپیوتر میزنه صد رحمت به خر .
روز قیامت میشه خدا می گه همه حیوونا چون عقل نداشتن برن بهشت ترکه سرشو میندازه پایین قاطی حیوونا میره جلوشو می گیرن میگن کجا تو آدمی ترکه می گه عه اون دنیا که بود خر بودیم این دنیا آدم شدیم
می گن عراق می خواسته به تبریز حمله کنه مسئولین شهر تبریز دور هم جمع میشن که چاره ای بیندیشند آخر به این نتیجه می رسند : سر در ورودی شهر می نوسیند به شهر شهید پرور زنجان خوش آمدید .شهرداری تبریز
نوشته شده توسط: علی احمدی
نوشته شده توسط: علی احمدی
ترکه میره تو مسابقات20سوالی شرکت کنه . بعد یه نفر بهش میگه جوابش میشه بیسکویت ولی تو اول کار نگو که تابلو نشه . خلاصه ترکه میره تویه مسابقه میپرسه یک کویته ؟ مجری میگه نه . میپرسه دوکویته ؟ مجری میگه نه . سه کویته ؟ مجری میگه نه ....... نوزده کویته ؟ مجریه میبینه سواله آخره دلش واسه ترکه میسوزه و یه راهنماییش میکنه: با چایی میخورنش . ترکه میگه :هااااااان فهمیدم , قنده
ترکه سربازیش تموم میشه وقتی کارته پایان خدمتشو میگیره , میگه ای بابا من که ازینا 4 تا دارم
ترکه یه چراغ جادو پیدا میکنه , غولش میاد بیرون میگه 2 تا آرزو بکن . ترکه میگه اولیشو یه نوشابه ی خنک بده که هیچوقت تموم نشه . غوله بهش میده . ترکه میخوره میگه به به چقدر خنک بود یکی دیگه هم بده
ترکه بسته ی 1000 تومنی میشماره 250 تومن کم میاره
ترکه زمین میخوره واسه اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره
ترکه میخواسته زیردریایی آمریکا رو توی خلیج فارس غرق کنه در میزنه فرار میکنه
ترکه با زنش دواش شده بوده و با هم حرف نمیزدند . زنه ترکه شب وقتی میره بخوابه یه یاددشت واسه ترکه میزاره که فردا منو ساعت شش بیدار کن . صبح زنه ساعت ده از خواب بیدار میشه میبینه ترکه یک یاددشت گذاشته :پاشو زنیکه ساعت ششه
ترکه از ساختمون 12 طبقه میفته پایین . مردم همه دورش جم میشن میگن چی شده ؟ میگه والا منم تازه رسیدم
ترکه خودشو دار میزنه بعد به علت ضربه ی مغزی میمره ! میرن ببینن چی شده , میفهمن خودشو با کش دار زده
ترکه دو تا بلوک سیمانیو گذاشته بوده رو دوشش داشته میبرده بالای ساختمون . صاحب کارش میگه تو که فورغون داری واسه چی میزاری رو کولت ؟ ترکه میگه اخه اون دفه که با فورغون بردم چرخش شونه هامو اذیت میکرد
به ترکه میگن 17 شهریور چه روزیه ؟ میگه فکر کنم 15 خرداد باشه
نوشته شده توسط: علی احمدی
|
101- ترکه با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع میکنه دویدن طرف تماشاچیا. ترکه یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: بابا خجالت بکش! این فیلمه. ترکه میگه: زن! من و تو میدونیم فیلمه، گاوه که نمیدونه! 102- ترکه میخواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش! 103- ترکه میره آمریکا پیش رفیقش. از قضا همون موقع کنسرت ابی بوده، رفیقش میگه پاشو بریم یک حالی بکنیم. جلو در سالن، یک بابایی واستاده بوده سیدی میفروخته، هی داد میزده: سیدی ابی، سیدی ابی. ترکه یک نگاهی به یارو میکنه، به رفیقش میگه: ببین توروخدا مردم چه خنگن! این یارو این همه سال تو آمریکا بوده، هنوز اِی بی سی دی رو یاد نگرفته! 104- ترکه میره بقالی، میبینه رو دیوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسین با ماست! میگه: ببخشید اقا، شما ماست خالی ندارید؟! 105- دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاکی میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن: تورو خدا یکم این بچههای مارو نصیحت کنید، پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیده، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاصه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، میدونی خدا کجاست؟ پسره جوابشو نمیده، همین جور در و دیوار ر و نگاه میکنه. باز یارو میپرسه: پسرجان، میدونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو میپرسه و پسره هم بروش نمیاره، آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره میزنه زیر گریه و در میره تو اتاقش، در رو هم پشتش میبنده. داداش بزرگه ازش میپرسه: چی شده؟ پسره میگه: بدبخت شدیم! خدا گم شده، همه فکر میکنن ما برش داشتیم! |
نوشته شده توسط: علی احمدی
یه یارو اوایی میره ساندویچی میگه:
"آقا یه رول کالباس بده"
یارو شروع کرد به بریدن کالباسها
پسره داد زد :
اگه دو تا قمی با هم عروسی کنند
بچشون میشه " قمقمه "
اگه یه قمی با یه بابلی عروسی کنند
یه روز یه ترکه لباس مشکی خاکی پاکی تنش بود
یه نفر بهش رسید و گفت : "چی شده "
ترکه گفت: " مادر بزرگم به رحمت خدا رفت
همین الان دفنش کردیم"
گفت: "چرا لباست خاکیه"
ترکه گفت: " آخه خیلی مقاومت کرد"
عربه تو بیابون شترش خراب شد . رفت به یه تعمیرگاه
به مکانیکه گفت : "آقا شترم خراب شده"
بعد با پتک زد تو تخمای شتره ، شتره زد به بیابون
عربه اومد پیشش و گفت آقا شترم در رفت
مکانیکه گفت : "خودتم بیا رو چال" و زد تو تخمش
یارو هم شروع کرد به دویدن . بعد شاگرده مکانیکه
اومد پیشش گفت: "اوسا ، اوسا ، یارو پول نداد"
نوشته شده توسط: علی احمدی
نوشته شده توسط: علی احمدی
یه روز یه مرده میره تعزیه یک اسکویی بهش خرما تعارف میکنند دست میکنه و یک مشت برمیدارد صاحب خانه میبیند میاد پیش مرده و میگه ببخشید ها یک نفر مرده تریلی که چپ نکرده
-------------------------------------------------------------
به یارو میگن یک جمله بگو توش 7تا بیل داشته باشه میگه:والا نمیدانم هابیل با بیل قابیلو کشت یا قابیل با بیل هابیلو کشت
--------------------------------------------------------------
یه روز یه نفر میخاد مهتابی بخره میره مغازه ی الکتریکی یادش میره بگه مهتابی به فروشنده میگه اقا ببخشید به من یه متر لامپ بدین
--------------------------------------------------------------
یارو شلوارشو بر عکس میپوشه ننش میگه الهی من قربون بچم برم که هر وقت داری میری انگار داری میای
-------------------------------------------------------------
یه مورچه با یه پشه ازدواج می کنند بچه دار نمی شند میدونید چرا؟
چون مورچه موقع خواب پشه بند می زده
نوشته شده توسط: علی احمدی
یه روز یه مداح میخواسته به مناسبت تولد ...... ! مولودی بخونه به حضار اعلام می کند من هر چه گفتم شما بگید قربونش برم الهی. از قضا خانم, مداح خیاط بوده وآقا اشتباهی دفتر خیاطی خانوم رو با خودش برده بوده
مداح میخونه :دور کمر شمسی خانم 2متره
حضار میگن :قربونش برم الهی
مداح:دور سینه اقدس خانم 3 متره
حضار میگن :قربونش برم الهی
-------------------------------------------------------------
دختر وپسری در روز اول آشنایی شان:
پسر میگه: ببخشید اسم شما چیه ؟
دختر با ادا میگه :عطر گل یاس اسمم ثریا س وبعد از پسر اسمش را می پرسد
پسر میگه:گوز تو هوا پخشه اسمم جهان بخشه
--------------------------------------------------------------
معلم:پرویزپنج راباچی جمع کنیم تا بشود پنجاه؟
باقر:اقااجازه با((آه))
--------------------------------------------------------------
به یه خرگوشه میگن هویج دوست داری؟ میگه آره . میگن چرا؟ میگه هویجوری !!!!!!!!!!!!!!!!
-------------------------------------------------------------
یک روز یک موش می ره داروخانه می گه مرگ من دارین
نوشته شده توسط: علی احمدی
۱- یه روز تو یه عروسی مامورها سر میرسین شراب ها رو میریزن تو حوض ماهی . بعد از چند
دقیقه ماهی از آب میاد بیرون با عشوه میگه : پیشی جون بیا منو بخور.
۲- به ترکه میگن در روز چند تا نون میخوری .میگه : صبح ۷ تا لواش . ظهر ۷ تا سنگگ . بعد از ظهر
۱۰ تا دونه هم تافتون . شب هم ۹ تا دیگه لواش . ملت کف میکنن چطوری این همه میخوره . بهش
میگن پس بربری چی ؟ ترکه میگه : پس خیال کردی این نون ها رو با چی میخورم.
۳- از انگلیسی می پرسن شما سکس تون چقدر طول میکشه میگه : بین ۱۲ تا ۱۵ دقیقه . از
آمریکایی می پرسن میگه بین ۱۵ تا ۲۰ دقیقه . از تهرانی می پرسن میگه حدودا ۳۲ دقیقه . بهش
میگن خب تعریف کن چطوری کار میکنی . میگه : ۳۰ دقیقه التماس میکنیم ۲ دقیقه بهمون راه میدن
۴- یه ترکه با چهارتا فارس توی خوابگاه دانشگاه هم اتاق بودن . این فارس ها تمام ترم این رو سر کار
گذاشتند و اذیتش کردند . آخر ترم حسابی پشیمون شدن و اومدن به ترکه گفتن ما قول میدیم دیگه
اذییت نکنیم .ترکه گفت : گول گول میدین.فارس ها گفتن : قول قول میدیم دیگه کاری نداشته
باشیم.ترکه گفت : پس من گول میدم دیگه تو قوری چاییتون نشاشم.
۵- نفرین سال2006: الهی از احمدی نژاد لب بگیری.
۶- آخرین پیام شهری تنظیم خانواده در رشت بر روی بیلبوردهای تبلیغات: مادرم دو پدر کافیست.
۷- رشتیه میره سر قبر زنش میگه خدا تو رو بیامرزه اولین شبی هستش که میدونم کجا میخوابی.
۸- به یه مرغه میگن چرا تخم نمیذاری؟ میگه مگه این جنده های تلاونگ میذارند؟
۹- به ترکه گفتن دوست داری بچت دختر باشه یا پسر؟ گفت پسر. پرسیدن چرا؟ گفت چون پسر
فقط ۲ سال پوشک میخواد ولی دختر ۵۰ سال.
۱۰- ترکه میره آمپول بزنه. تا یارو آمپول میزنه ترکه از جاش بلند میشه و داد میزنه: حیوون مگه
کوری؟ سوراخ به این گندگی رو نمی بینی میزنی بغلش؟
نوشته شده توسط: علی احمدی
۲- آهنگ مورد علاقه در قزوین :عزیزم بگو بر میگردی.
۳- به غضنفرمیگن 14 معصوم رو میشناسی؟ میگه آره. میگن یکی یکی نام ببر. میگه والا اسمن
که نه.
۴- در تبریز به خاطر میلاد امام علی به هر کی اسمش میلاد بود جایزه دادن.
۵- از غضنفر می پرسن می دونی چرا شمشیر حضرت علی 2 شاخه بوده؟ می گه:اره واسه اینکه
شبها بزندتش تو شارژ.